اصول و مفاهیم تعيين سود در حسابداری بر اساس اصول عمومی پذیرفته شده
در این مقاله نوبت به بررسی اصول و مفاهیم خاصی که اساس اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری قرار میگیرند ، می رسد . این اصول در بخش های فرعی زیر مورد بحث قرار میگیرند . آشنایی مفاهیم ذیل برای حسابداران شاغل در یک شرکت حسابداری که قصد انجان خدمات حسابداری را دارند امری ضروریست .
حسابداری تعهدی در مقایسه با حسابداری مبنای نقدی
حسابداری تعهدی به جای تمرکز محض بر دریافتها و پرداختهای نقدی ، بر مبادلات و سایر رویدادهای اقتصادی که دارای پیامد های تقلی هستند (بر جریانهای تقلی تأثیر میگذارند) ، تمرکز و تأکید دارد . در حسابداری تعهدی ، مبادلات و سایر رویدادهای اقتصادی در هنگام وقوع ثبت میشوند، بدین معنی که درآمد ها زمانی گزارش شناسایی میشوند که کسب شده و میزان و زمان درآمد را بتوان بهطور معقول برآورد نمود. هزینهها مطابق با اصل اتضايق - که در همین مقاله تشریح خواهد شد به گزارش و برای تعیین سود خالص از درآمد کسر میشوند. اما در مبنای نقدی درآمدها در زمان دریافت وجه نقد و هزینه ها در زمان پرداخت وجه نقد، گزارش میگردند.
نكته : تفاوت بین حسابداری تعهدی و حسابداری مبنای نقدی در زمان بندی سود خالص است .
اصل بهای تمام شده تاریخی من أصل بهای تمامشده تاریخی ، قیمت مبادله ای تعیینشده و یا بهای تمامشده متحمله در زمان وقوع مبادله ، بنایی برای ثبت اولیه دارایی ها و بدهی ها است. علت استفاده از این اصل برای ثبت اولیه این است که در اغلب موارد بهای تمام شده بهترین برآورد از ارزش منصفانه یک دارایی با یک بدهی میباشد. چناچه در تاریخ تحصیل، بهای تمامشده ای تحمل نشود ؛ مثلاً چنانچه شرکتی از طریق صدور سهام خود تجهیرشی و تحصیل نماید ؛ قیمت تاریخی این معاوضه با مراجعه به ارزش منصفانه آنچه دریافت یا واگذار شده به هر کدام با شفافیت بیشتری قابل تعیین باشد مشخص میشود.
بعد از تاریخ تحصیل یا معاوضه ، استفاده مستمر از بهای تمام شده تاریخی منهای استهلاک (در صورت استهلاک پذیر بودن دارایی) اغلب منجر به گزارش اطلاعاتی میشود که مبتنی بر قیمت های تاریخ کشته هستند قیمت داراییها میتواند درنتیجه عواملی از قبیل تورم ، تغییرات در عرضه و تقاضا ، تکنولوژی ، در سایر عوامل تغییر کند و ازاین رو ممکن است بهای تمام شده تاریخی برای اهداف تصمیم گیری ، مربوط باشد. طبق اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری ، در برخی شرایط چنانچه ارزش منصفانه یک دارایی کمتر از مبلغ دفتری دارایی باشد مبلغ دفتری تا ارزش قابل بازیافت کاهش داده میشود اما ارزش یک دارایی تنها گاهی اوقات نظر (تجديد ارزیابی داراییها) افزایش داده شده و به قیمتی بیش از بهای تمامشده تاریخی گزارش میشود . بسیاری از حسابدان عقیده دارند ارزش قابلاتکا بودن گزارشگری بهای تمامشده مبادله واقعی در صورتهای مالی از معایب احتمالی نا مربوط بودن آن اطلاعات تاریخی بیشتر است. بهبیاندیگر، بسیاری از حسابداران خبره ترجیح میدهد بهمنظور افزایش قابلیت اتکای اطلاعات گزارششده تا حدودی از مربوط بودن آن اطلاعات صرف نظرکنند. البته این قضاوت در محیط های مختلف حسابداری متفاوت بوده و به شدت به عامل تورم بستگی دارد. منبع https://acck.ir/
مفهوم تحقق
مفهوم تحقق رهنمود دیگری اضافه بر سه ضابطه بنیادین شناسایی معرفی شده در مقالات قبل برای تعیین زمانی که درآمدها در صورت سود و زیان باید شناسایی و گزارش شوند را در اختیار میگذارد . با استناد به مفهوم تحقق، درآمد باید زمانی در صورت سود و زیان شناسایی و گزارش شود که :
-
مبلغ و زمان بندی درآمد بهطور معقول قابل تعیین باشد . بهبیاندیگر ، درآمد تحقق یافته و یا قابل تحقق باشد.
-
فرآیند کسب عایدات ( کسب درآمد ) کامل یا تقریبا کامل شده باشد . به این معنی که درآمد کسب شده باشد.
اصل تطابق
اصل تطابق به این معناست که درآمدهای ایجاد شده و هزینه های به وقوع پیوسته برای ایجاد این درآمدها باید هر دو در یک صورت سود و زیان واحد گزارش شوند. درآمدهای یک دوره حسابداری بر اساس اصل تحقق ، شناسایی میشوند. سپس هزینه های انجام شده برای ایجاد آن درآمدها بر اساس اصل تطابق تعیین میگردند. بدین ترتیب ، هزینهها در صورت سود و زیان همان دوره حسابداری که درآمدهای مربوطه شناسایی میشوند گزارش میگردند.
به سبب دشواری ارتباط دادن هزینهها با درآمدها، سه رهنمود عمومی در بکارگیری اصل تطابق مورد استفاده قرار میگیرد :
-
رابطه علت و معلولی
واضح ترین تطابق هزینه ها و درآمد ها هنگامی رخ میدهد که بهای تمام شده کالای فروش رفته به درآمد حاصل از فروش کالا، ارتباط با پیوند داده میشود. در این حالت، رابطه ای بسیار شفاف بین درآمد شناساییشده و بهای تمامشده کالای فروش رفته وابسته به آن موجود است . برای مثال بهای تمامشده یک دست میل فروخته شده توسط یک شرکت را میتوان تعیین و با درآمد حاصل از فروش آن تطابق داد. برای ذکر موردی دیگر در این رابطه ، میتوان به کمیسیون فروشی اشاره کرد که با درآمد فروش تطابق مییابد.
-
تخصیص منظم و منطقی
برخی مخارج برای تحصیل داراییهایی تحمل میشوند که انتظار می روند طی چندین دوره حسابداری واحد تجاری را منتفع سازند. یک مثال معمول در این رابطه، بهای تمامشده یک دارایی ثابت استهلاک پذیر است. هرچند رابطه شفافی بین درآمدهای مشخص هر سال استفاده از دارایی مورد نظر وجود ندارد، اما این دارایی در طول عمر مفید خود به ایجاد درآمد کمک میکند. ازاینرو یک روش تخصیص منظم (سیستماتیک) و منطقی برای تطابق هزینه استفاده از دارایی، با درآمدهای حاصله، مورد استفاده قرار میگیرد. برای مثال چنانچه انتظار رود دارایی مورد نظر، هر ماه انتفاع مشابه ای را ارائه دهد، باید ماهانه میزان مشابه ای از بهای تمامشده آن را هزینه نمود.
-
شناسایی بلادرنگ
سرانجام اینکه برخی هزینهها ممکن است هیچ منافع آتی معینی را به همراه ندارد ویا عدم اطمینان عمده ای در رابطه با منافع آتی آنها موجود باشد. این هزینهها نظیر تبلیغات و حقوق در دورهای که تحمل میشوند، بهعنوان هزینه ثبت میگردند.
مفهوم نگهداشت (حفظ) سرمایه
نگهداشت سرمایه یک مفهوم از بازیافت (جبران) سرمایهگذاری است . نگهداشت سرمایه می گوید قبل از اینکه یک واحد تجاری بتواند سودی داشته باشد، باید چه مبلغی از طریق درآمد ها بازیافت (جبران) شود . با استناد به اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری ، مفهوم نگهداشت سرمایهای که معمولاً در تعیین سود مورداستفاده قرار میگیرد، نگهداشت سرمایه مالی یا ریال اسمی است، به این معنا که سود فقط و فقط هنگامی ایجاد میشود که شرکت درنتیجه درآمد فروش، ریالی بیش از آنچه بدون در دارایی فروخته شده سرمایهگذاری نموده، کسب کند .
بر مبنای اصول عمومی پذیرفتهشده حسابداری، چنانچه شما تعدادی از سهام یک شرکت حسابداری را به مبلغ 100000 ریال خریداری نموده و متعاقبا آن را ۱۵۰000ریال بفروشید، سود شما ۵۰000 ریال خواهد بود، زیرا شما 50000 ریال بیش از آنچه سرمایهگذاری کرده اید، بازیافت نموده اید. این مفهوم نگهداشت سرمایه مالی است.
با این وجود، تورم سودمندی فرض واحد پولی و مفهوم نگهداشت سرمایه مالی که عموماً تحت اصول عمومی پذیرفتهشده حسابداری از آن پیروی میگردد را زیر سؤال می برد. در ادامه همین فصل، برخی مدل های بدیل تعیین سود را مورد بررسی قرار خواهیم داد که ممکن است اطلاعات سودمندتری درباره عایدات در دورههایی که قیمت ها در حال تغییرندرا در اختیار گذارند.
افشا
کارآیی بازارهای اوراق بهادار، منوط به اطلاعات عمومی موجود است که این خود شامل اطلاعات ارائه شده در صورتهای مالی و یادداشتهای توضیحی آنها میباشد . شناسایی یک دارایی با یک بدهی و یا اثرات یک مبادله بر صورتهای مالی، ممکن است به خودی خود تمام اطلاعات مورد نیاز استفادهکنندگان از صورتهای مالی را برآورده نسازد. ازاینرو، افشای اطلاعاتی فراتر و علاوه بر آنچه در صورتهای مالی انعکاس یافته از اهمیت فوق العاده ای برخوردار خواهد بود. مفهوم افشا به این معناست که صورتهای مالی منتشر شده و یادداشتهای مربوطه باید حاوی هر گونه اطلاعات اقتصادی مرتبط با شخصیت حسابداری باشد که به اندازه کافی برای اثرگذاری بر تصمیمات استفادهکنندگان آگاه و محتاط اهمیت دارد. افشا، مربوط بودن و قابلیت اتکای اطلاعات حسابداری را افزایش میدهد.
رویه های خاص صنعت ( تعديل اصول و مفاهیم اساسی )
بر اساس اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری، برای ثبت مبادلات و متعاقبا گزارش آنها در صورتهای مالی از اصول شناسایی و اندازهگیری مبتنی بر حسابداری تعهدی استفاده میشود. اما در برخی شرایط، حسابداران از رعایت اکید و بدون کم و کاست اصول حسابداری تعهدی، عدول میکنند. از جمله این موارد که ممکن است به عدم رعایت این اصول منجر گردد، رویه های خاص صنعت میباشد.
رویههای حسابداری و گزارشگری خاص در برخی صنایع نظیر ساخت املاک، شرکت های بیمه، صندوق های بازنشستگی و ... مورد استفاده قرار میگیرند. چنانچه رویه های حسابداری مشخصی توسط تمام شرکت های موجود در یک صنعت مورداستفاده قرار گیرند ، این امر منجر به ارتقای قابلیت مقایسه خواهد شد.
سیستمهای بدیل تعيين سود
در این مقطع، اندازهگیری داراییها و بدهیها و تعیین سود مطابق با استاندارد های قراردادی (اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری) خاتمه مییابد. سیستمهای متنوعی برای تعیین سود وجود دارند که بدیل های نظری برای اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری به شمار می روند. هر سیستمی که برای اندازهگیری سود یک شرکت برای یک دوره حسابداری مشخص مورد استفاده قرار میگیرد، خود شامل ترکیبی از (۱) یک مفهوم نگهداشت (حفظ) سرمایه و (۲) یک روش اندازهگیری دارایی ابدهی است. برای مثال، اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری برای تعیین سود، مفهوم نگهداشت سرمایه مالی و روش اندازهگیری بهای تمامشده تاریخی (البته تاریخی تعدیل شده) دارایی / بدهی را باهم ترکیب کرده است . برای تفهیم بیشتر سیستمهای تعیین سود خارج از اصول عمومی پذیرفتهشده حسابداری ، در قسمت بعد به چند مورد از مفاهیم دیگر نگهداشت سرمایه و روشهای اندازهگیری دارایی و بدهی پرداخته و توضیح میدهیم چگونه آنها برای نیل به سیستمهای دیگر تعیین سود، میتوانند باهم ترکیب شوند.
مفاهیم بدیل نگهداشت (حفظ) سرمایه
نگهداشت سرمایه به این معناست که قبل از اینکه شرکت بتواند سودی کسب کرده باشد، باید سرمایهگذاری آن از طریق درآمد حاصله بازیافت (جبران شده باشد. برای تعیین بخشی از جریانهای نقد ورودی که با بازگشت (یا بازیافت سرمایهگذاری) است و بخش دیگر که در حقیقت بازده سرمایه (یا سود) میباشد بایداز یک مفهوم نگهداشت سرمایه بهره جست. در این قسمت به توصیف سه مفهوم از مفاهیم مختلف نگهداشتن سرمایه میپردازیم.
-
نگهداشت سرمایه مالی (حفظ ريال اسمی)
با استناد به نگهداشت سرمایه مالی ، سود تنها در شرایطی تحصیل میشود که مبلغ مالي (پولی) خالص داراییها در پایان دوره ، پس از حذف اثرات هرگونه توزیع بین صاحبان سرمایه با دریافتی از ایشان ، نسبت به مسلع مالی (پولی) خالص داراییها در ابتدای دوره فزونی یابد. به بیان ساده تر سود فقط زمانی موجود خواهد بود که ریال حاصل از درآمد فروش شرکت بیش از ریال سرمایهگذاری شده در دارایی فروخته شده باشد.
برای مثال چنانچه یک فروشگاه پوشاک، پیراهنی را به بهای تمامشده 20000 ریال خریداری و بعد از مدتی آن را به قیمت ۵۰۰۰۰ ریال بفروشد ، سود ریال اسمی حاصل از فروش آن ۳۰۰۰0 ریال خواهد بود . درآمد (جریان نقد ورودی حاصل از فروش) 50000 ريال . سرمایهگذاری بازیافت شده (بازگشت سرمایه) 20000 ريال . سود (بازده سرمایه) 30000 ريال .
-
نگهداشت (حفظ) قدرت خرید عمومی
بسیاری از حسابداران بر این باورند که در دورههای تورمی ، نگهداشت سرمایه مالی (حفظ ریال اسمی) ، برای اندازهگیری سود شرکت چندان مفید نیست. آنها عقیده دارند ازآنجاکه در دوره تورمی ریال قدرت خرید عمومی خود را از دست میدهد و با استفاده از مفهوم نگهداشت قدرت خرید عمومی سرمایه اطلاعات موجود در صورتهای مالی مفیدتر خواهد بود . این مفهوم بیان میدارد سود فقط و فقط زمانی وجود خواهد داشت که عایدی شرکت از محل درآمدهایش، بیش از معادل قدرت خرید عمومی سرمایهگذاریش باشد.
در مثال قبل، چنانچه سطح عمومی قیمت ، مثلاً شاخص قیمت مصرف کننده ، از زمان خرید کالا توسط شرکت تا زمان فروش کالا، دو برابر شده باشد ، سود حاصل از فروش فقط 10۰۰۰ ریال خواهد بود . درآمد (جریان نقد ورودی حاصل از فروش) 50000 ريال . سرمایهگذاری به نحوی که قدرت خرید عمومی بازیافت شود . (بازگشت سرمایه) 2 × 20000 ريال برابر با 40000 ريال . سود (بازده سرمایه) 10000 ريال .
ازآنجاکه سطح عمومی قیمت از زمان خرید کالا در برابر شده است، شرکت بهمنظور حفظ همان سطح قدرت خرید عمومی سرمایهگذاری شده در پیراهن، موظف است پیراهن را حداقل به قیمت ۴۰000ریال بفروشد . بنابراین ، سود بر اساس مفهوم نگهداشت قدرت خرید عمومی سرمایه صرفاً یک سوم ( ۱۰000ریال در مقایسه با 30000 ریال ) سودی است که بر اساس مفهوم نگهداشت سرمایه مالی محاسبه گردید .
مفهوم نگهداشت قدرت خرید عمومی سرمایه را گاه حسابداری ریال ثابت نیز مینامند. مشخصه اصلی این مفهوم این است که واحد اندازهگیری بجای ریال اسمی ، ریال تعدیل شده مبتنی بر سطح عمومی قیمتها و یا ریال ثابت است. مفاهیم نظری گزارشگری مالی در این باره چنین اشعار میدارد : اعتقاد بر این است که نظام مبتنی بر این نحوه عمل، به خاطر پیچیدگی و ناتوانی آن در انعکاس محتوای اقتصادی در موارد ناهماهنگی تغییرات در قیمتهای عمومی و اختصاصی و نیز نا آشنایی استفادهکنندگان با اطلاعات ارائه شده بر حسب ریال ثابت ، چندان مفید نیست. استفاده از چنین نظامی در اقتصادهای با تورم حاد قابل توجیه است زیرا به هنگام تورم حاد ، ناهماهنگی در تغییرات قیمتهای عمومی و اختصاصی قابل اغماض است .
-
نگهداشت (حفظ) سرمایه فیزیکی
مفهوم حفظ سرمایه دیگری که در شرایط تورمی موردنظر قرار میگیرد ، مفهوم حفظ فیزیکی سرمایه نام دارد . بر اساس این مفهوم ، سود تنها در صورتی تحصیل میگردد که ظرفیت تولیدی فیزیکی (ظرفیت عملیاتی) واحد تجاری (یا منابع و وجوه لازم جهت دستیابی به ظرفیت مزبور در پایان دوره ، پس از حذف اثرات هرگونه توزیع بين صاحبان سرمایه با دریافتی از ایشان ، نسبت به ظرفیت تولیدی فیزیکی ابتدای دوره فزونی یابد . به بیان ساده تر، سود فقط زمانی ایجاد خواهد شد که عایدی شرکت از محل درآمد فروش ، بیش از بهای جایگزینی جاری قلم فروخته شده باشد.
در مثال فروشگاه پوشاک ، اگر پیراهنی با بهای تمامشده اولیه ۲۰000ریال در زمانی که بهای جایگزینی جاری آن ۴۵۰۰۰ ریال است، به مبلغ 50000 ریال به فروش رود ، سود حاصله ۵000ریال خواهد بود . درآمد (جریان نقدی ورودی حاصل از فروش) 50000 ريال . جایگزینی جاری (بازگشت سرمایه) 45000 ريال . سود (بازده سرمایه) 5000 ريال .
چنانچه شرکت از طریق جایگزین نمودن پیراهن فروخته شده و تکرار فعالیت سودآور خود، قصد تداوم عملیات خویش را داشته باشد ، سود فروشگاه فقط ۵000ریال خواهد بود زیرا 45000 ریال از 50000 جریان ورودی وجه نقد صرف جایگزین نمودن پیراهن فروخته شده خواهد شد.
روشهای بدیل اندازهگیری دارایی/ بدهی
در همین بخش ضروری تمام سیستمهای تعیین سود، یک روش اندازهگیری دارایی و بدهی است. روشهای مختلف اندازهگیری دارایی و بدهی بر اندازهگیری خاصههای (صفت های) مختلف داراییها و بدهیها تأکید دارند.
-
کاربرد روشهای بدیل در مورد دارایی ها
در رابطه با دارایی ها، ازجمله خاصههایی (صفتهایی) که میتوانند اندازهگیری شوند، با روشهای اندازهگیری که می توانند مورداستفاده قرار گیرند عبارتاند از (۱) بهای تمامشده تاریخی، (۲) بهای جایگزینی جاری (ارزش ورودی) (3) خالص ارزش فروش (ارزش خروجی) (۴) ارزش خروجی مورد انتظار و (۵) ارزش فعلی جریانهای نقدی مورد انتظار . گاه برای توصیف چهار روش اندازهگیری اخیر از واژه عام "ارزش جاری" استفاده میشود. هرچند هر یک از چهار مورد فوق شکلهای مختلفی از ارزش جاری هستند. در ادامه به تشریح هرکدام از این مفاهیم میپردازیم .
-
بهای تمام شده تاریخی
در سیستم تعیین سود اصول عمومی پذیرفتهشده حسابداری، از روش اندازهگیری داراییها به بهای تمامشده تاریخی استفاده میشود. روش بهای تمام شده تاریخی، دارایی ها را در قالب قیمت نقدی یا معادل قيمت نقدی دارایی در تاریخ تحصیل ارزیابی میکند. ازآنجا که روش بهای تمام شده تاریخی از قیمتهای ناشی از مبادله ای که طی آن دارایی تحصیل شده است، استفاده میکند ؛ بسیاری از حسابداران استفاده ازاین روش را ترجیح میدهند.
-
بهای جایگزینی جاری (بهای ورودی)
بهای جایگزینی جاری معادل وجوه نقدی است که اگر یک دارایی یا خدمات معادل یک دارایی ، در حال حاضر قرار بود خریداری گردد ، باید پرداخت می گردید ، یعنی مخارجی که باید برای خرید با ساخت یک قلم دارایی کاملاً مشابه تحمل شود. هرچند بهای تمام شده تاریخی و بهای جایگزینی جاری در تاریخ خرید یک دارایی با هم برابرند، اما این دو خاصه بعد از این تاریخ بهاحتمال زیاد یکسان نخواهند بود.
برای مثال یکی از بستگان شما ، ده سال قبل ساختمانی را به قیمت ۱۰۰ میلیون خریداری کرده است. به سبب افزایش قیمتهایی که صنعت ساختمان با آن مواجه بوده است، ارزش جایگزینی جاری ساختمان موردنظر در حال حاضر ۱۶۰ میلیون میباشد . در این حالت هرچند که بهای تمامشده تاریخی ساختمان ۱۰۰ میلیون است اما بر مبنای بهای جایگزینی جاری، ساختمان ۱۶۰ میلیون گزارش خواهد شد.
-
ارزش بازار / خالص ارزش فروش (ارزشهای خروجی)
ارزش بازار، مبلغ نقدی است که اگر یک دارایی تحت شرایط منظم و قاعده مند (غیر اجباری) تصفيه فروش رود، در حال حاضر دریافت خواهد شد. کسر مخارج فروش از این مبلغ خالص ارزش فروش را در اختیار میگذارد.
به عنوان مثال شما ۱۰۰ سهم از سهام شرکت ایران خودرو را در اختیار دارید. مظنه جاری سهام شرکت ایران خودرو در بورس اوراق بهادار تهران ضربدر ۱۰۰ سهمی که شما در اختیار دارید ، منهای کارمزد معاملات، خالص ارزش فروش سرمایهگذاری شما در روز مظنه بوده و حاکی از مبلغی است که شما در صورت فروش سرمایهگذاری خود کسب خواهید کرد.
-
ارزش خروجی مورد انتظار
ارزش خروجی مورد انتظار مجموع جریانهای نقدی آتی تنزيل نشده مرتبط با فروش یا تبدیل مورد انتظار یک دارایی میباشد. در این روش، ریسک و ارزش زمانی پول نادیده گرفته میشود.
به طور مثال، اگر شما یک فقره سند دریافتی یکساله فاقد سود تضمین شده (بهره) 1000 ریالی در اختیار داشته باشید که تاریخ سررسید آن یکسال بعد باشد، ارزش خروجی مورد انتظار طلب شما ، بهعبارت دیگر مبلغی که شما انتظار دارید در تاریخ سررسید دریافت نمایید 1000ريال است .
-
ارزش فعلی جریانهای نقدی مورد انتظار
ارزش فعلی جریانهای نقدی مورد انتظار مشابه ارزش خروجی مورد انتظار میباشد، با این تفاوت که در این روش، جریانهای نقدی آنتی مورد انتظار با استفاده از نرخ سود تضمین شده (بهره) مناسبی که ریسک و ارزش زمانی پول را منعکس می سازد، تریل میشود.
مثلا اگر سند دریافتنی یکساله ۱000ریالی مورد قبل را در نظر گرفته و فرض کنیم نرخ جاری سود تضمین شده بازار استاد با ریسک مشابه ، ۱۰ درصد است ؛ ارزش فعلی جریانهای نقدی مورد انتظار حاصل از سد موصوف ۹۰۹ ریال ( ۱0/ ۱+ 1000 ریال) خواهد بود . این ارزش فعلی ۹۰۹ ریالی به این معناست که با مدنظر قرار دادن ارزش زمانی پول، جریان نقدی ورودی که سال بعد دریافت خواهد شد ، امروز ۱000 ریال ارزش ندارد .
-
کاربرد روشهای بدیل در مورد بدهیها
پنچ خاصه یا روش اندازهگیری که از خاطرتان گذشت را میتوان به شکل زیر در مورد بدهیها اعمال نمود :
-
عایدی تاریخی
مبلغ وجه نقد یا معادل نقد دریافت شده در تاریخ مبادله.
-
عایدی جاری
مبلغی که در صورت تحمل بدهی مشابه در حال حاضر دریافت میشود.
-
ارزش خروجی
مبلغی که در حال حاضر برای حذف یا تسویه بدهی موردنظر باید پرداخت شود.
-
ارزش خروجی مورد انتظار
مبلغی که انتظار میرود در آینده برای حذف یا تسویه بدهی مورد نظر به محض سررسید شدن بدهی پرداخت شود ارزش فعلی جریانهای نقدی مورد انتظار که مشابه ارزش خروجی مورد انتظار است با این تفاوت که در انقد آتی با استفاده از یک نرخ سود تضمین شده مناسب تنزیل میشود .
-
قاعده تعیین ارزش برای واحد تجاری
برای انتخاب ارزش جاری یک قاعده به نام ارزش برای واحد تجاری در مفاهیم نظری گزارشگری مالی ارائهشده است . طبق این قاعده ارزش جاری برابر اقل بهای جایگزینی جاری و مبلغ (ارزش) بازیافتنی آن است. مبلغ بازیافتنی به ارزش یک دارایی در سود آورترین کاربرد آن اطلاق میگردد. بهعبارتدیگر، میله بازیافتی یک دارایی برابر خالص ارزش فروش با ارزش اقتصادی آن، هر کدام بیشتر است، میباشد. ارزش اقتصادی یک دارایی عبارت از خالص ارزش فعلی جریانهای نقدی مورد انتظار ناشی از کاربرد مستمر دارایی ازجمله جریانهای نقدی ناشی از فروش نهایی آن است .
در مورد داراییها، ارزش جاری مناسب طبق قاعده ارزش برای واحد تجاری انتخاب میشود. قاعده مزبوره دارایی را در صورت بالاتر بودن مبلغ بازیافتنی، بهجای بهای تمامشده تاریخی، به بهای جایگزینی ارزیابی میکند مشروط به آنکه جایگزینی دارایی توجیه پذیر باشد. اگر جایگزینی دارایی قابل توجیه نباشد، دارایی به مبلغ بازیافتی ارزیابی میشود. کاربرد قاعده ارزش برای واحد تجاری در مورد بدهیها چندان ضرورتی ندارد چرا که ارزش های مختلف بدهی، همگی به یک ارزش واحد ختم میشوند، بدان معنا که در بازارهای مالی رقابتی، این احتمالی که ارزش خروجی (خالص ارزش فروش)، بهای ورودی (بهای جایگزینی) و ارزش اقتصادی (ارزش فعلی جریانهای نقدی) مثلاً یک وام در حد قابل ملاحظه ای باهم تفاوت نماید، به نحوی که مستلزم وضع ضابطه ای جهت انتخاب یک ارزش از میان آنها باشد، وجود ندارد. این موضوع در مورد برخی از داراییها نیز صادق است.
برای مثال در ارزشیابی سرمایهگذاری در اوراق بهادار نرخ بندی شده، سه نگرش فوق الذکر به مبالغ نزدیک منجر میشوند و تفاوت آنها کم بوده و ناشی از هزینههای انجام معامله است. برعکس در مورد ارزیابی داراییهای ثابت مشهود خاص واحد تجاری، تفاوت بین مقیاسهای مختلف ارزش جاری احتمالاً با اهمیت خواهد بود. بنابراین کاربرد قاعده مذکور ضروری به نظر می رسد .